دردسر قدرت نمایی جوان معتاد در پاتوق دوستانش در اتوبان یاسینی + عکس
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۱۷۱۲۱
حوادث رکنا: با شکسته شدن حکم قصاص مرد جوان که در پاتوق معتادان و برای ترساندن آنها دست به جنایت زده بود وی دیروز بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش گروه جنایی رکنا، شامگاه دوازدهم بهمن 93 جنازه یک مرد ناشناس در حفره فاضلاب در اتوبان شهید یاسینی از سوی ماموران شهرداری پیدا شد. شواهد نشان می داد جنازه متعلق به یک مرد معتاد Addicted به نام علی است که خفه شده و در پاتوق معتادان رها شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پلیس به بررسی پرداخت و دریافت موبایل وی سرقت Stealing شده است. به این ترتیب پلیس Police به ردیابی موبایل دزدی theft پرداخت و یک مجرم سابقه دار به نام کریم را بازداشت کرد. این مرد به قتل Murder اعتراف کرد و گفت دوستش نیز در این ماجرا مقتول را کتک زده است. دو متهم درحالی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر مقتول برای آنها حکم قصاص خواستند.
سپس کریم به دفاع پرداخت و گفت: به شیشه معتاد بودم. من و دوستانم برای مصرف مواد گاهی اوقات به حفره فاضلاب می رفتیم. آنجا مشغول مصرف مواد بودیم که علی سر رسید. او می خواست در کشیدم شیشه با ما شریک شود که با او درگیر شدم. او فحاشی کرد و می خواست با پایپ به صورت دوستم بزند که در درگیری با ماموران پلیس پایش تیر خورده و زخمی بود.من به هواخواهی از دوستم کاپشن علی را روی صورتش کشیدم و دست و پایش را با یک پیراهن کهنه بستم. من او را رها کردم اما بعدا فهمیدم به خاطر خفگی جان سپرده است. من واقعا قصد کشتن Killing او را نداشتم و برای اینکه سایر معتادان را بترسانم چنین بلایی سرش آوردم.من گوشی موبایل او را هم سرقت کردم و از همین طریق بازداشت شدم.
سپس متهم ردیف دوم به دفاع پرداخت و گفت:چند روز قبل در جریان درگیری و فرار Escape از دست پلیس پایم تیر خورد و مجروح بودم. ما مشغول مصرف مواد بودیم که علی هم به آنجا آمد تا مواد بکشد.من به او اعتراض کردم اما او به سمت من حمله کرد.من فقط چند سیلی به صورت او زدم و از حفره فاضلاب بیرون رفتم.
در پایان جلسه هیات قضایی کریم را به قصاص و متهم ردیف دوم را به زندان Prison محکوم کرد. با اعتراض کریم به حکم صادره قضات دیوان عالی کشور پرونده را بار دیگر بررسی و حکم قصاص کریم را شکستند.
به این ترتیب این پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی Judge اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار تشکیل شد ،پدر و مادر علی روبه روی قضات دادگاه ایستادند و گفتند: چون پسرمان معتاد شده بود او را طرد کرده بودیم .او با معتادان در رفت و آمد بود اما هرگز راضی به مرگش نبودیم. به همین خاطر برای قاتل The Murderer او قصاص می خواهیم.
سپس کریم به دفاع پرداخت. وی گفت: من کاپشن علی را روی صورتش کشیدم و دست و پای او را ضربدری با پیراهن بستم .سپس او را در حفره فاضلاب رها کردم. ولی قصد کشتن او را نداشتم.من فقط قصد ترساندن او را داشتم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۱۷۱۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش
پرونده کشف جسد مرد میانسال در انباری خانهاش پس از 10 روز با پیدا شدن ردپای خواهرزنش و مردی موادفروش، وارد مرحله تازهای از تحقیقات شد.
به گزارش مشرق، دیماه سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره آگاهی پایتخت گذاشت و از ناپدید شدن پدرش حشمت خبر داد. دختر جوان زمانی که مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت: صبح روز گذشته راهی محل کارم شدم، اما وقتی به خانه برگشتم از پدرم خبری نبود. فکر کردم برای کاری از خانه بیرون رفته است، اما وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتم با شنیدن صدای زنگ گوشی متوجه شدم تلفنش در خانه است. هر چه منتظر ماندم پدرم برنگشت و من هم به پلیس خبر دادم.
کشف جسد در انباری
با این شکایت تحقیقات پلیسی در رابطه با ناپدید شدن مرد میانسال آغاز شد تا اینکه چند روز بعد وقتی برادر حشمت برای سر زدن به برادرزادهاش و پیگیری وضعیت برادر خود راهی خانه آنها شد به محض ورود متوجه بوی تعفن شدیدی شد که از داخل انباری به مشام میرسید. وقتی موضوع را به برادرزادهاش گفت او منکر اطلاع از علت بوی تعفن شد اما وقتی مرد میانسال به سمت انباری رفت با دیدن قفل بزرگی که روی در بود تعجب کرد، چرا که قبلاً این قفل را ندیده بود. بنابراین قفل در انباری را شکستند و وارد شدند. آنها در کمال ناباوری با جسد حشمت در حالی که پتو پیچ شده و آثار خون روی بدنش دیده میشد، مواجه شدند.
ردپای دو مظنون
مرد میانسال موضوع را به پلیس اطلاع داد و تیم بررسی صحنه جرم ساعتی بعد راهی محل شدند. تحقیقات و معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی در صحنه حکایت از آن داشت که زمان مرگ مرد میانسال با زمان ناپدیدشدنش یکی است.
با توجه به اینکه حشمت به قتل رسیده و خودرواش نیز ناپدید شده بود فرضیه سرقت قوت گرفت. در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند که خواهرزن مقتول به نام شهلا نیز با آنها زندگی میکرده اما همزمان با قتل حشمت این زن نیز ناپدید شده است.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات میدانی دریافتند، حشمت و خواهرزنش با هم اختلاف داشتند. یکی از همسایهها در این رابطه گفت: شهلا اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و از زمانی که به اینجا آمده بود پای موادفروشان را نیز به خانه حشمت باز کرده بود. همسایهها از این موضوع خیلی گلایه داشتند. میترسیدند بچههایشان بواسطه رفتوآمدهای مواد فروشان به خانه شهلا معتاد شوند. همسایهها از حشمت خواستند به او تذکر دهد و همین مسأله باعث اختلاف آنها شده بود.
بدین ترتیب فرضیه دست داشتن زن جوان در این قتل قوت گرفت، از سویی تیم تحقیق دریافت که دختر مقتول در این مدت با خالهاش پنهانی در تماس بوده است. به دستور بازپرس موسی رضازاده، دختر جوان بازداشت شد و در تحقیقات گفت: دو سال قبل مادرم فوت کرد و از طرفی خالهام نیز به خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده بود. از آنجا که او جایی برای زندگی نداشت، از پدرم خواستم او را به خانهمان بیاورد. اوایل مشکلی نداشتیم اما از زمانی که پای موادفروشان به خانهمان باز شد و همسایهها شکایت کردند، اختلاف بین آنها نیز شروع شد. پدرم چندین بار تصمیم گرفت شهلا را ترک دهد، اما او حاضر نشد به کمپ ترک اعتیاد برود.
او ادامه داد: درگیریها ادامه داشت تا اینکه پدرم به صورت ناگهانی ناپدید شد. از خالهام نیز خبری نبود و هر چه با او تماس میگرفتم، پاسخم را نمیداد. تا اینکه چند روز بعد از ناپدید شدن پدرم، خالهام تماس گرفت و مدعی شد با مردی که موادفروش بوده، پدرم را به قتل رسانده است. او مرا تهدید کرد که نباید راز این جنایت را برملا کنم، من هم ترسیدم و سکوت کردم.
در ادامه بررسیها، یکی از اهالی محل با پلیس تماس گرفت و راز این جنایت را برملا کرد و گفت: چند شب قبل در بزمی شبانه مرد موادفروشی به نام هوشنگ تعریف کرد که با همدستی زنی به نام شهلا مردی به نام حشمت را کشته است. با این اطلاعات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران دختر مقتول به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت و دستور بازداشت شهلا و هوشنگ نیز صادر شد و تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران